رهبر روسیه بعد از مرگ پوتین کیست؟
تاریخ انتشار: ۲۱ دی ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۸۱۷۳۱۸
یک سایت فرانسوی گزارشی را درباره شایعات درخصوص وضعیت جسمانی رئیس جمهور روسیه منتشر کرد و معتقد است که اگر هیچ شخصی به صورت رسمی به جای وی تعیین نشود احتمالاً دو نفر از مناسبترین نامزدها سیاست کنونی کرملین را اداره کنند.
به گزارش برنا؛ هر روز پیش بینیهای جدیدی درباره وضعیت جسمانی ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه وجود دارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بنابر گزارش ژئوپلتیک فرانسه، کاترین کولونا، وزیر امور خارجه فرانسه در این باره اعلام کرد: هیچ مساله تایید شدهای وجود ندارد.
از زمان جنگ اوکراین در ۲۴ فوریه ۲۰۲۲ شایعات درباره وضعیت جسمانی پوتین افزایش یافته است. بهار گذشته پوتین بعد از کنفرانس مجازی با مشاوران و رهبران نظامی مورد معالجه پزشکی قرار گرفت. اواخر مه سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه تمام شایعات را تکذیب و اعلام کرد هیچ فرد عاقلی نمیتواند نشانهای از بیماری را در پوتین ببیند.
اما این سؤال مطرح است که اگر پوتین بمیرد چه کسی رهبر روسیه خواهد بود؟
اکتبر ۲۰۲۱ ولادیمیر پوتین در جواب سؤالی درباره جانشین احتمالی او به شبکه سی ان بی سی آمریکا گفت: ترجیح میدهم پاسخی به این سوال ندهم. ما منتظر انتخابات آتی هستیم.
به لطف اصلاحات قانون اساسی که در سال ۲۰۲۰ صورت گرفت ولادیمیر پوتین تا سال ۲۰۳۶ میتواند در قدرت بماند که در آن زمان سن وی بین ۸۳ تا ۸۴ سال خواهد بود. اگر پوتین مجبور شود از قدرت کناره گیری کند براساس ماده ۹۲ بند چهارم قانون اساسی روسیه نخست وزیر باید رهبری دوره انتقالی را برعهده بگیرد.
در صورتی که به دلایل پزشکی، برکناری یا مرگ فعالیت رئیس جمهور متوقف شود، براساس قانون اساسی روسیه به مدت ۹۰ روز نخست وزیر جانشین رئیس جمهور خواهد بود و ظرف این سه ماه باید انتخاباتی برای انتخاب رئیس جمهور جدید برگزار شود.
وضعیت هرگونه که باشد قدرت به صورت موقتی به میخائیل میشوستین، نخستوزیر روسیه منتقل میشود که از ژانویه ۲۰۲۰ این پست را برعهده گرفته است. او ۵۶ ساله و از جناح تکنوکرات است. او قبل از اینکه نخست وزیر شود برای بیشتر مردم شناخته شده نبود اما از محبوبیت زیادی برخوردار است البته این مساله باعث نمیشود که او نامزد ارجحی برای جانشینی پوتین باشد به ویژه اینکه در محافل سیاسی یک شخصیت نرم و ناتوان و بدون جاه طلبی دارد.
پوتین همچنین میتواند جانشینی را برای خود تعیین کند که در این وضعیت بر اساس پیشبینیهای اود مرلین، پژوهشگر دانشگاه بروکسل و متخصص امور روسیه احتمالاً کسی را که از نظر او بهترین شخص برای حفظ روند امور و تضمین ثبات کشور باشد، انتخاب خواهد کرد.
اوایل مه دستگاه اطلاعات خارجی روسیه از جراحی پوتین در آینده به خاطر نوع نامشخصی از سرطان خبر داد. برخی اعلام کردند که احتمالاً نیکولای پاتروشف دبیرکل کنونی شورای امنیت ملی روسیه جانشین او میشود. نام پاتروشف در کنار سرگئی شویگو، وزیر دفاع روسیه به عنوان جانشینان احتمالی پوتین دیده میشود. این دو شخصیت بسیار به پوتین نزدیک هستند و از اولین کسانی بودند که از قصد پوتین برای حمله به اوکراین خبر داشتند.
پاتروشف دست راست پوتین است و براساس گزارش سازمان اطلاعات آمریکا پیشنهاد ادامه حمله به اوکراین را داده بود.
براساس گزارش یک تحلیلگر سیاست روسیه نقاط تشابه زیادی بین تفکرات پوتین و پاتروشف وجود دارد. پاتروشف یک فرد بسیار محافظه کار و مخالف لیبرالیسم است. این دو نفر اکنون علیه آمریکا متحد هستند. پاتروشف آمریکا را یک قدرت شورشی میداند.
پاتروشف و شویگو پرونده شخصی مناسبی برای جانشینی پوتین دارند و اجازه ادامه نظام کنونی روسیه را خواهند داد و هر کدام از آنها به قدرت برسد هیچ چیزی را از جمله جنگ اوکراین را تغییر نخواهد داد.
آنا کالن، پژوهشگر اعلام کرد: اگر حادثه دائمی برای پوتین بیفتد گروههای زیادی برای سیطره بر قدرت تلاش خواهند کرد به ویژه اینکه افرادی که از وضعیت کنونی ناراضی هستند بسیار بیشتر از هر زمان دیگری هستند.
میخائیل کاسیانوف، نخست وزیر سابق روسیه و عضو مخالفان معتقد است که در نهایت در دوره مابعد پوتین انتخابات برگزار خواهد شد.
وی در مصاحبه با خبرگزاری فرانسه گفت: من اطمینان دارم که روسیه به مسیر ایجاد یک کشور دموکرات باز خواهد گشت.
کاسیانوف هشدار داده که جانشینی پوتین به ویژه بعد از جنگ اوکراین یک مساله دشوار خواهد بود. وی گفت: بعد از فاجعهای که شاهد آن هستیم مطمئناً مخالفان در آن به چالش کشیده خواهند شد. آنها باید هر چیزی را از صفر شروع کرده و بار دیگر یک دوره کامل را از اصلاحات اقتصادی و اجتماعی آغاز کنند. چالشهای بسیار سنگینی وجود دارند که باید با آنها مقابله شود.
آیا این خبر مفید بود؟
نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف
منبع: خبرگزاری برنا
کلیدواژه: پوتین رئیس جمهور نخست وزیر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۸۱۷۳۱۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سرنگونی پوتین؟!/ او گورباچف نیست/ بعید است صاعقه دوبار به یکجا اصابت کند!
به گزارش خبرآنلاین، پیتر روتلند در تحلیلی برای ریسپانسیبل استیت کرفت وابسته به «اندیشکده کوئینسی» نوشت:ماکسیم ساموروکوف از مرکز کارنگی اخیرا مقالهای را باعنوان" رژیم شکننده پوتین" در فارن افرز منتشر کرده است. او نوشته مانند آنچه در گذشته برای شوروی اتفاق افتاد، سیستم پوتین هم همیشه درحال فروپاشی است.
این استدلال بر اساس یک قیاس تاریخی شکل گرفته است. طبق این قیاس نظام شوروی، قوی و تغییرناپذیر به نظر میرسید و عملاً هیچکس فروپاشی آن را پیشبینی نمیکرد. اما در نهایت شوروی فروپاشید. به همینترتیب، سیستم پوتین در حالحاضر قدرتمند و مقاوم به نظر میرسد و کمتر کسی میتواند فروپاشی آن را تصور کند. اما در نهایت این سیستم هم مانند شوروی، دچار فروپاشی خواهد شد.
مشخص است که چرا این استدلال برای فارنافرز دارای جذابیت است. پندار آرزومندانه همیشه مخاطب را جذب میکند. مردم دوست دارند آنچه را که میخواهند بشنوند را به آنها بگویند. بدون هیچ چشماندازی برای یک ضدحمله موفق در اوکراین، محتملترین سناریویی که باعث میشود کییف در جنگ پیروز شود، فروپاشی رژیم پوتین در روسیه است.
قیاسهای تاریخی میتوانند جذاب؛ اما گمراه کننده باشند. چرا که ممکن است توجه ما را بر شباهتهای سطحی متمرکز کنند، در حالی که تفاوتهای ساختاری را نادیده میگیرند. چندین دلیل مهم وجود دارد که مشخص میکند نظام پوتین در مکان بسیار متفاوتی با اتحاد جماهیر شوروی در دوره پرسترویکا قرار دارد.
اول اینکه میخائیل گورباچف تنها شش سال در روسیه قدرت را به دست داشت و هرگز نتوانست کنترل موثری بر حلقه داخلی رهبران شوروی داشته یا تغییری در بروکراسی ایجاد کند. در نتیجه او نتوانست ابتکارات سیاسی خود را اجرایی کند و ناچار شد تصمیمات رادیکالتری را اتخاذ کند که کل سیستم را بیثبات میکرد.
در مقابل پوتین پس از به قدرت رسیدن در سال دو هزار خیلی سریع بر نخبگان رقیب کنترل پیدا کرده و مکانیسم قدرت عمودی را احیا کرد. او ۲۴ سال است که در قدرت بوده و اکثر تحلیلگران موافقند که پایههای اصلی رژیم او آنقدر قوی است که احتمالا حتی از مرگ بنیانگذار خود هم جان سالم بهدر میبرد.
مسائل دوم این است: یکی از عوامل مهم در فروپاشی اتحادجماهیرشوروی این واقعیت بود که این کشور در یک جنگ در افغانستان بود و قابلیت پیروز بیرون آمدن از آن را نداشت. بنابراین اتحادجماهیر شوروی مجبور شد که با غرب وارد مذاکره شود. روسیه در حال جنگ در اوکراین است که هنوز اطمینان دارد که میتواند در آن پیروز شود.
مورد سوم اینکه اتحادجماهیر شوروی ورشکسته شده بود، کسری تجاری داشت و از خارج پول قرض میگرفت. در مقابل با وجود تحریمهای غرب، روسیه در سال گذشته ۵۰ میلیارد دلار مازاد تجاری داشته است. اقتصاد برنامهریزی شده شوروی سفت و سخت و ویرانکننده بود و دولت در گودالی از یارانههای دولتی فرو رفته بود. روسیه کنونی دارای یک اقتصاد سرمایهداری پویا است که بهخوبی در اقتصاد جهانی در اقتصاد جهانی ادغام شده و کارآفرینان مهارت خوبی در دور زدن تحریمهای غرب دارند.
نکته چهارم این است که اتحاد جماهیر شوروی، فدراسیونی بود که تنها ۵۲ درصد از جمعیت آن را روسها تشکیل میدادند. اما روسیه پوتین یک کشور متمرکزتر است که ۸۲ درصد از جمعیت آن را روسها تشکیل میدهند. مسلما برای روسیه احتمال شورش اسلامگرایان در قفقاز شمالی یک چالش امنیتی بالقوه است. اما منطقی که رمضان قدیروف رهبر چچن را تبدیل به یک رعیت وفادار برای مسکو کرده، در موارد دیگر هم صدق میکند. بر اساس این منطق بهتر است از جریان یارانهای که از مسکو میرسد لذت ببرید و لامبورگینی سوار شوید تا اینکه گروزنی یکبار دیگر به تلی از آوار تبدیل شود. چچنیها از جنگهای اول و دوم درس گرفتهاند که استقلالطلبی ارزش تلاش را ندارد. هیچیک از جمهوریهای دیگر در فدراسیون روسیه هم علاقهای به آغاز جنگ با مسکو ندارند.
حمله ۲۲ مارس ۲۰۲۴ به تالار شهر کراوکس، نه تنها یادآور این موضوع بود که اسلامگرایی افراطی همچنان یک تهدید امنیتی برای روسیه است بلکه نشاندهنده شکست اطلاعاتی گسترده سرویسهای اطلاعاتی این کشور بود. ایالاتمتحده از قبل به آنها هشدار داده بود که چنین حملهای در راه است. آنها باید نگهبانان مسلح را در تمام سالنهای کنسرت در مسکو مستقر میکردند. بااینحال، حملاتی مانند کراوکس باعث تغییر رژیم در روسیه نمیشود. تروریستها نه از قفقاز شمالی، بلکه از تاجیکستان آمده بودند. این نشان میدهد که هشت میلیون کارگر مهاجر از آسیای مرکزی یک خطر امنیتی بالقوه برای روسیه است. اما ارزش آنها در اقتصاد روسیه که با مشکل نیروی کار کم مواجه است، حداقل در حالحاضر از چالشهای امنیتی که ایجاد میکنند بیشتر است.
شورش واگنر در ژوئن ۲۰۲۳ یک تحول خارقالعاده بود و جدیترین تهدید برای ثبات رژیم پوتین از زمان تأسیس آن در سال دو هزار به حساب میآمد. ما هرگز نمیدانیم اگر یوگنی پریگوژین به عقب نرفته بود، چه رخ میداد. او به نیروهای خود دستور داده بود تا به سمت مسکو پیشروی کنند. اما آنچه میدانیم این است که قیام یا شورش واگنر در نهایت شکست خورد. پریگوژین مرده و به خاک سپرده شده و ثبات رژیم به سرعت برقرار شده است.
اجازه دادن به گروه واگنر برای توسعه و قدرت پیدا کردن تا جایی که بتواند آن شورش را به راه بیندازد، یک اشتباه جدی از سوی پوتین، پس از تصمیم او برای آغاز تهاجم تمام عیار به اوکراین بود. اما این یک اتفاق دور از ذهن باقی میماند و نمیتواند به عنوان پایهای برای سیاست ایالات متحده عمل کند.
برای پیروز شدن در دیپلماسی و جنگ نیاز به ارزیابی واقعبینانه از نقاط قوت و ضعف دشمن است. فروپاشی ناگهانی اتحاد جماهیر شوروی به ما یادآوری میکند که انتظار چیزهای غیرمنتظره را داشته باشیم. اما پوتین و رئیس جمهور چین شی جین پینگ از اشتباهات گورباچف درس خود را گرفتهاند. واشنگتن نباید سیاست روسیه خود را با این فرض بسازد که صاعقه دو بار به یک مکان برخورد میکند.
*ترجمه: مهسا مژدهی
۳۱۱۳۱۲
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901563